اردوی علمی جاجرود 2

اول رفتیم سالن مطالعه و کتابامون رو گذاشتیم رو میزهایی که از قبل طبق ضوابطی توسط آقای علیمرادی مشاورمون برای هرکس تعیین شده بود.

واین هم نمایی از سالن مطالعه:

 

 

بعدش همه به قسمت خوابگاه که در طبقه ی بالا قرار داشت رفتیم تا وسایلمون رو بذاریم اونجا و هرکس هم یه تخت برا خودش انتخاب کنه.

این هم یه عکس از خوابگاهمون:

 

 

تو همین گیرودار یکی از بچه ها اومد و گفت آقای علیمرادی گفته همه واسه جلسه توجیهی تو نمازخانه جمع بشن. همه اومدن و جلسه شروع شد. یه جلسه توجیهی کوتاه 10 دقیقه ای.

آقای علیمرادی نکاتی رو در مورد برنامه درس و زنگ های استراحت و نماز و ناهاروشام و البته در مورد شئونات بیان کرد و مثلا گفت : اینکه بگید آقا ما همه مرد هستیم و ... و اینجورچیزا نداریم (و کلی حرفای دیگه ... )

خلاصه کلی هم تو اون جلسه خندیدیم و بالاخره بعد از صرف صبحانه  برنامه درسی شروع شد (فکر می کنم حدود 7/30-8 صبح بود). همه سر جاهاشون نشستن و شروع کردن به درس خوندن (مثل اون عکسی که بالاتر گذاشتم).

لاکردار درس خوندنش هم باحال بود نیست محیط عوض شده بود و دیگه تو محیط تکراری مدرسه نبودیم خیلی راندمان بالا رفته بود هرچی می خوندیم زود یاد می گرفتیم البته بالاسرمون فارغ التحصیلانی بودند که جواب سوالامون رو بدن.

خلاصه زنگ اول - زنگ دوم - سوم و ... وقت نماز و ناهار شد . انصافا به جز یه مورد که یه ماکارونی مزخرف دادن و جز یکی دوتا از بچه ها هیچکس نخورد خوب بهمون می رسیدن.

گذشت و بعد از اذان مغرب و تو یکی از زنگ های تفریح رفته بودیم گوشه محوطه و داشتیم از طریق رادیو موبایل یکی از بچه ها که قاچاقی هم آورده بود بازی فوتبال ایران رو دنبال می کردیم . تو همین حین برف زیبا و البته شدیدی شروع به باریدن کرد . برفی که تا فردا شبش یه کله اومد و همه جا رو سفید پوش کرد.

همه خوشحال بودیم . خیلی باحال بود . دیگه زنگ های تفریحمون شده بود برف بازی و با گوله برفی همدیگرو زدن و بازی تو زمین فوتبال برفی:

 

 

 

 

ادامه دارد ...

 



:: موضوعات مرتبط: اردوی علمی جاجرود 2 , ,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
نويسنده : ی بنده خدا
تاريخ : جمعه 4 مرداد 1392

تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد